درباره این کتاب سید هادی خسروشاهی
در سال 1377 ه. ق، یعنی بیش از پنجاه سال پیش که در مسجد مدرسه حجتیه قم، در حوزه درس تفسیری استاد علامه سید محمد حسین طباطبائی حضور مییافتم، گاهی در کنار برادر عزیز و ارجمند، حجةالاسلام و المسلمین حضرت آقای شیخ محمد جواد حجتی کرمانی مینشستم که اخوت و رفاقت ما نیز از همان زمانها- نیم قرن پیش- آغاز و به یاری حق، چون الهی و معنوی بود، همچنان ادامه و استمرار یافته است ….
اغلب شاگردان درس تفسیر استاد، از جمله حضرت آقای حجتی کرمانی- و خود حقیر- بحثهای ایشان را «تقریر» میکردیم که هم «تمرین عملی» تألیف و نویسندگی بود و هم «قید علم» بود که به موقع لزوم، به آن مراجعه شود ….
تقریرات متفرقه من از درس تفسیر استاد علامه، مانند بخشی از مباحث فقه و اصول اساتید معظم دیگر، همچنان به طور مخطوط در کتابخانه حقیر محفوظ است و تقریرات تفسیری جناب حجتی نیز در مجموعهای مخطوط و 800 صفحهای، تحت عنوان: اشعّة القرآن در مکتبه ایشان محفوظ است.وقتی قرار شد مجموعه آثار علامه طباطبائی، تنظیم و تنقیح و چاپ شود، برای کسب «اجازه» نشر رساله: «روابط اجتماعی در اسلام»- ترجمه ایشان- به منزلشان رفتم و در آن دیدار، معلوم شد که مجموعه مخطوط تقریرات تفسیری علامه از حوادث دهر، در امان مانده است. ایشان یادآور شد که حقیر در همان زمان تنظیم «اشعة القرآن»، حاشیهای نیز بر یکی از مباحث آن نوشتهام و علامه طباطبائی هم در مورد دیگری، با خط خود پاسخ سؤال یا اشکال آقای حجتی را دادهاند، این بحث خاص، در مورد جبر و تفویض از دیدگاه قرآن، حدیث و فلسفه بود و من پیشنهاد کردم که آقای حجتی اجازه دهند که این بحث را ضمیمه روابط اجتماعی در اسلام منتشر سازیم، و دو سه بحث دیگری را هم که باز ایشان ترجمه نموده و من در مجله «مجموعه حکمت» چاپ قم- در دوره سردبیری آن- منتشر ساختهام، بر آن اضافه کنیم تا استفاده از آنها عام گردد، به ویژه که تقریرات اصلی- با عنوان «اشعة القرآن» هنوز چاپ نشده است.
پیشنهاد اینجانب به لطف ایشان، مورد پذیرش واقع شد و من، تنها نسخه تقریرات 800 صفحهای را با خود بردم و از باب احتیاط! و برای محفوظ ماندن تنها نسخه کتاب، خود رساله «جبر و تفویض» را کپی گرفتم که ضمیمه این رساله شود.
طبق معمول، ایشان، خواستار «ویرایش» و «تطبیق» با بحث جبر و تفویض منتشر شده در «المیزان» شدند … و این امر، که بسیار به جا و حق ایشان بود، در شش نوبت! انجام گرفت و در نوبت هفتم! دیگر رساله را به ایشان مرجوع نکردم و چون برای پیگیری امر به شهادت خود آقای حجتی حقیر بیش از یکصد بار- بدون مبالغه و با حذف ارقام تماسهای تلفنی ناموفق!- در منزل، دفتر مطالعات، مؤسسه اطلاعات، حضوراً و بعد: شفاهاً و کتباً و از طریق «نمابر» پیگیر موضوع بودهام و ترسیدم که ویرایش هفتم! باعث تأخیر یکساله دیگر گردد.با این باور که اصولًا دقت و تعمق در خلق یک اثر، امری بسیار نیک و ارزنده و قابل تقدیر است، ولی اگر این دقت باعث تأخیر غیر متعارف امر شود، بی تردید باید از آن خود داری ورزید! و گرنه تغییرات سلیقهای با توجه به نقص بشر، تکرار خواهد شد!من در این رابطه، خدمت برادرم آقای حجتی در «یادداشت نمابری» نوشتم: عماد الدین اصفهانی متوفای 597 ه میگوید: «انسان، امروز نامه- یا کتابی- مینویسد و فردای همان روز میگوید: اگر این جمله تغییر یابد بهتر خواهد بود و اگر چیزی چنین افزوده شود جلوه بیشتری خواهد داشت و اگر این را مقدم بداریم، بسیار به جا خواهد بود و اگر آن یکی را حذف کنیم زیباتر خواهد گشت و این، از بزرگترین عبرتهاست و دلیل چیرگی نقص بر همه افراد بشر است».
به هر حال این بود که «روابط اجتماعی در اسلام» را همراه «جبر و تفویض» و سه بحث مفید دیگر به دست چاپ سپردیم و امیدواریم که نواقص احتمالی را به حساب ما بگذارید، به امید آنکه ایشان در صورت لزوم، اصلاحات احتمالی را برای چاپ بعدی منظور دارند و یا آنکه با توجه به این نکته که وجود ناقص بهتر از عدم است، علاوه بر این رساله، بقیه بحثهای «اشعة القرآن» را هم، با مروری اجمالی و ویرایشی کوتاه، به دست چاپ بسپارند.گفتنی است که بحث جبر و تفویض، به شهادت پاورقی خود علامه طباطبائی، مورد مطالعه و مداقه ایشان قرار گرفته و اکنون برای نخستین بار چاپ میشود که در واقع گامی مثبت در راستای نشر فرهنگ و معارف قرآنی است.برای «مستند» سازی بیشتر، این کارها را انجام دادهایم: 1. تصویر دستخطِّ علامه که به عنوان تقریظ، بر «اشعة القرآن» نوشتهاند، 2. آوردنِ کپی اصل صفحهای را که حقیر در سر درس استاد بر آن «حاشیه» زدهام، 3. صفحه آخر رساله را هم که شامل دست خط علامه فقید، در توضیح اشکال جناب حجتی است، عیناً آوردهایم تا ارزش و اهمیت این رساله نیز روشنتر گردد.
......
مطالعه ی متن کامل کتاب "روابط اجتماعی در اسلام" در سایت رسمی اینفو کتاب