بشر با وجه به اهمیتی که برای سلامت خود قائل است، به سلامت جامعه هم ارزش مینهد و بیماری جامعه را بیماری خود میداند؛ همچنانکه تلاش میکند برای حفظ و تأمین سلامت خود از بسیاری از امور بپرهیزد و یا از واکسنهای پیشگیری و داروهای گوناگون استفاده کند، برای سلامت جامعه هم باید نهایت سعی و کوشش خود را گیرد و جامعه را از مبتلا شدن به بیماریهای اخلاقی و روانی پرهیز دهد تا دیگر افراد جامعه به رشد، تعالی و سعادت برسند.بدحجابی از مسائلی است که سلامت فرد و جامعه را تهدید میکند. پوشش نامناسب پیآمدها و آثار جبران ناپذیری در فرهنگ، اخلاق، اعتقاد، اقتصاد وامنیت جامعه دارد که گاه مسیری انحرافی و بازگشت ناپذیری پدید میآورد. این نگارش آثار و پیآمدهای گسترش بدحجابی را از دو منظر فرهنگی و اجتماعی بررسی میکند.فرهنگ هر جامعهای از جنبههای گوناگونی تشکیل یافته است. جنبهای هنجاری فرهنگ جامعه، از ارزشها و قواعد خاص رفتاری تشکیل میشود. هنجارها نشان میدهند که چه چیزی ارزش و ضد ارزش است؛ مانند شیوههای پوشش برگرفته از فرهنگ آن جامعه. تلقی بد از بدحجابی، باور به ارزشی بودن حجاب و پوشش و قضاوت درست درباره حجاب، در زندگی اجتماعی و فرهنگی تأثیر بسزایی میگذارد.قبل از هر چیز باید فرهنگ را تعریف کنیم تا آثار و پیآمدهای گسترش فرهنگ بدحجابی روشن شود. معروفترین تعریف از فرهنگ از تایلور انسانشناس معروف انگلیسی است. او میگوید:
فرهنگ، مجموعه پیچیدهای است که دانش، معتقدات، هنر، اخلاقیات، قانون، رسم و هر استعداد و عادت دیگری را که بشر به عنوان عضو جامعه کسب میکند، شامل میگردد. کلارک نیز میگوید: تمامی مظاهر و شئون زندگی یک ملت را فرهنگ آن ملت تشکیل میدهد. بنابراین، رفتارهای اجتماعی معجونی از آنچه جامعه از علم و دانش، باورها و مسائل اخلاقی کسب میکند و قوانینی است که از دین و آیین افراد سرچشمه میگیرد. در کنار اینها، برخی رسوم و عادات اجتماعی، در طول زمان سهم بسیاری در شکلگیری فرهنگ آن جامعه دارند که هسته اصلی حیات اجتماعی را به وجود میآورند و در الگوهای رفتاری و هنجارهای فردی و اجتماعی بسیار تأثیرگذارند.
......
ادامه مطلب ...در این بخش توصیههایی را که کارشناسان خانواده تجربه کردهاند میآوریم. اینها سخنانی هستند که در بینش دینی ما آمدهاند، امّا متأسفانه بیخبریم یا استفاده نمیکنیم؛ مثل مورد 17 و 18 که در وصایای پیامبرصلی الله علیه وآله به حضرت علیعلیه السلام آمده است:روزی پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله وارد منزل فاطمهعلیها السلام شد و دید که حضرت علیعلیه السلام مشغول پاک کردن عدس میباشد. در این هنگام پیامبرصلی الله علیه وآله فرمودند: یا علی! لا یخدم العیال الّا الصدیق او شهید او رجل یرید اللَّه به الخیر الدنیا و الاخرة؛ ای علی! خدمت به خانواده نمیکند مگر کسی که در مقام صدّیق یا شهید یا مردی باشد که خداوند برای او خیر دنیا و آخرت را خواسته باشد.و از طرف دیگر برای خدمت زنان در خانه شوهر، حکایت زیبایی است که امّ سلمه از پیامبرصلی الله علیه وآله پرسید، خدمت زنان به شوهرانشان چه جایگاهی نزد خدا دارد؟
پیامبرصلی الله علیه وآله پاسخ داد: وقتی زنی چیزی را در خانه جابجا میکند که مقصدش رسیدگی و اصلاح کار خانه باشد، خداوند به او نظر رحمت میکند و کسی را که خداوند به او نظر کند دیگر عذاب نمیکند.یا در حدیث دیگری میفرماید: زنی که هفت روز در خانه شوهر خدمت کند خداوند هفت در جهنم را بر او میبندد و هشت در بهشت را میگشاید.و در مورد شماره 37 تشویقی بینظیر داریم که از سطح یک توصیه خشک و خالی بالاتر میرود و انگیزه متعالی ایجاد مینماید و نشان میدهد که دین میخواهد انسان، از سطح غریزهها بالاتر بیاید و در سطح وظیفه زندگی کند.مقایسه کنید توصیه 73 را با این حدیث که میفرماید:
انّ الرجل لیؤجر فی رفع اللقمه الی فی امرته؛ به تحقیق مرد با گذاشتن لقمهای در دهان همسرش پاداش میگیرد.و چقدر باشکوه است که در رهنمودهای مترقّی و متعالی اسلام عزیز آمده است پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود:
هنگامی که پدری به بازار میرود و هدیهای برای خانواده میخرد؛ مثل کسی است که برای احتیاج نیازمندان، باری به دوش گرفته و باید وقتی به خانه داخل میشود، اوّل هدیه دختران را بدهد و سپس پسران را!ببینید چگونه دین خواسته است دختران را - که مادران آیندهاند - از عاطفه و مهر سرشار کند تا مبادا دیگران بخواهند این نیاز محبّت و مقبولیت را از بیرون پر کنند و او را فریب دهند که دیگران خیرخواه نیستند
......
ادامه مطلب ...کتابی که پیش روی شماست شامل یازده گفتار و نوشتار از آیت الله شهید دکتر بهشتی درباره مسایل گوناگون تربیتی است. سابقه ورود به این قلمرو به اوّلین سالهای تحصیل دکتر بهشتی در قم باز میگردد. ایشان، که هم به سبب توجهی که به اهمیت تربیت نسل جدید نشان میداد و هم به دلیل اکراه در استفاده از شهریه طلاب، با تکیه بر دانش خود در زمینه انگلیسی تصمیم به تدریس در دبیرستانهای قم به عنوان دبیر زبان انگلیسی گرفت، پس از مدت کوتاهی برای مدیریت دبیرستان تازه تأسیس شده “دین و دانش” به همکاری فراخوانده شد. وی طی این سالها، نخستین برنامههای آموزشی و تربیتی مبتنی بر اصول علمی آموزش و پرورش نوجوانان مطابق با مبانی تربیتی اسلام طراحی کرد و با دل و جان به فعالیت در این زمینه پرداخت. حاصل آن تلاش برنامهریزی شده، تربیت نسلی خلاق، عالم، و پایبند به اصول اخلاقی بود. بعدها از میان آن نسل نیروهای زبدهای برخاستند که پیش و پس از انقلاب اسلامی، کمر به خدمت خلق بستند و در عرصههای گوناگون خوش درخشیدند. دکتر بهشتی در پی ایجاد این حرکت نوین، و فعالیتهای دیگر اجتماعی و سیاسی، به دستور سازمان امنیت رژیم ستمشاهی از خدمت در آموزش و پرورش منفصل و به تهران تبعید گردید. اما با بازگشت ایشان از آلمان در سال 1349، بار دیگر به دعوت همفکران خود، و به ویژه شهید حجت الاسلام دکتر باهنر و جناب حجت الاسلام دکتر گلزاده غفوری جهت تنظیم و تألیف کتب تعلیمات دینی به همکاری با سازمان تألیف کتابهای درسی آموزش و پرورش پرداخت. که دستاورد آن همکاری، ساماندهی بنیادین آن کتابها، خصوصاً در دوره راهنمایی و دبیرستان بود که نوجوانان تشنه معرفت را با سرچشمههای ناب و زلال معارف دینی آشنا میساخت. در همین دوران، با گروهی از مبارزان، در سازماندهی و توسعه فعالیتهای “بنیاد تعاون و رفاه” و “مدرسه رفاه” و همفکری با مدارس دیگری که با هدف تربیت نیروهای متخصص و متعهد شکل گرفته بودند پرداخت. از دیگر فعالیتهای ایشان در این زمینه میتوان از تشکیل گروهی از متخصصان متعهد به منظور تهیه فهرستی از کتابهای متناسب برای کودکان و نوجوانان یاد کرد که به گسترش کتابخوانی، چه در مدارس و چه در میان خانوادهها، کمک شایان توجهی نمود.گفتارها و نوشتارهای حاضر را میتوان در چند گروه قرار داد. نخست گفتارهایی است که بیش از انقلاب اسلامی برای اولیاء و مربیان برخی مدارس ایراد گردیده. نوشتار “عادت” ترجمه مقالهای با همین عنوان از ویلیام جیمز، فیلسوف و روانشناس معروف امریکایی است که در نشریه مکتب تشیع به چاپ رسیده است. برخی دیگر از گفتارها، از سلسله مباحث تفسیر قرآن ایشان، که به موضوع این کتاب مربوط بوده، انتخاب گردیده است. و سرانجام چند گفتار که در همین زمینه و در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایراد شده است.افزون بر نکات جالب و سودمند درباره تعلیم و تربیت، آنچه در لابلای سطور این گفتارها و نوشتارها به چشم میخورد، تأثیر انسانشناسی دکتر بهشتی است که مُلهم از انس و الفت دیرینه و کاوشهای ژرف ایشان در کتاب و سنت است که در آن آزادی و انتخابگری به عنوان ویژگیهای برجسته انسان، نقشی بس مهم ایفا میکند. سعی دکتر بهشتی بر این بوده که نشان دهد بهرهمندی از موهبت خداوندی آزادی نه تنها با دینداری و تربیت دینی در تضاد نمیافتد، که سرشت بنیادین روشهای تربیتی متصف به اسلام و قرآن را تشکیل میدهد. بنیاد نشر آثار و اندیشههای آیت الله شهید دکتر بهشتی امیدوار است انتشار کتاب حاضر در جهت اشاعه این شیوه نگرش و نیز در جهت آشنایی با بضاعت فرهنگی نهضت اسلامی مردم ایران در آن سالها مفید افتد. در پایان لازم است مراتب سپاسگزاری این بنیاد را از همه عزیزانی که ما را در جمع آوری این مباحث یاری دادند و از ویراستار محترم جناب آقای مرودشتی اعلام نماییم.
......
ادامه مطلب ...خدا بر اهل ایمان منت گذاشت که رسولی از خود آنها در میان آنان برانگیخت که بر آنهاآیات خدا را تلاوت کند و نفوس آنان را از هر نقص و آلایش پاک گرداند و به آنان احکام شریعت وحقایق حکمتبیاموزد ، هر چند که قبل از آن در گمراهی آشکاری بودند .موضوع تعلیم و تربیت «انسان است و طراحی نظام صحیح و جامعی برای تعلیم وتربیت انسان ، تنها از ناحیه وحی ممکن خواهد بود . قرآن کتاب انسان سازی و علیعلیه السلامترجمان و مبین قرآن است .چه کسی غیر از آن حضرت میتواند مفسر کتاب خدا باشد ؟ همو که اعلم به وحی وسنت و سیره نبوی و اسبق به ایمان و اقرب به پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله است .در قسمتی از خطبه قاصعه در معرفی خود میفرماید :
من در دوران نوجوانی ، بزرگان و شجاعان عرب را به خاک افکندم و شاخههای بلند درختقبیله ربیعه و مضر را درهم شکستم; شما به خوبی موقعیت مرا از نظر خویشاوندی و قرابت ومنزلت و مقام ویژه نسبتبه رسول خدا میدانید : او مرا در دامن خویش پرورش داد; من کودک بودم ، او همچون فرزندش مرا در آغوش خویش میفشرد و در استراحتگاه مخصوصش جای میداد ، بدنش به بدنم میچسبید و بوی پاکیزه او را استشمام میکردم; غذا را میجوید و در دهانممیگذاشت . هرگز دروغی در گفتارم نیافت و اشتباهی در کردارم پیدا ننمود … .من همچون سایهای به دنبال آن حضرت حرکت میکردم و او هر روز نکته تازهایاز اخلاق نیک برای من آشکار میساخت و مرا فرمان میداد که به او اقتدا کنم . مدتی از سال ، مجاور کوه حرا میشد ، تنها من او را مشاهده میکردم و کسی جز من او را نمیدید . در آن روزغیر از خانه رسول خدا ، خانهای که اسلام در آن راه یافته باشد وجود نداشت .
......
ادامه مطلب ...تربیت، رکن اصلی زندگی هر انسانی را تشکیل میدهد و سرنوشت هرکس بر محور تربیت او ورق میخورد. ارزش انسان به تربیت اوست و انبیاء آمدند تا بشر را تربیت کنند. طلوع انسانیت هرکس در گرو تربیت الهی اوست و غروب او نیز به فقدان یا سوء تربیت او باز میگردد.امّا چگونه باید به تربیت انسانها پرداخت؟ و از چه اهرمهایی میتوان کمک گرفت؟
بدون شک، یکی از راههای تربیت دینی که جامع تربیتهای فردی، اجتماعی، اخلاقی، سیاسی و اقتصادی است ارائه الگوهای تربیت یافته است. و در این میان ذکر قصههای تربیتی، آدمی را به اندیشه وا میدارد و اندیشه، قدم اوّل در کسب تربیت است. چه این که قرآن کریم در آیه 176 سوره اعراف میفرماید:
«فاقصص القصص لعلهم یتفکرون» قصهها را حکایت کن شاید بیندیشند.مطالعه اخلاق و احوال دیگران، زمینه علم و اندیشه است و علم و اندیشه کلید تحرکات تربیتی است. قصههای تربیتی ذهن را باز میکند و با فضایل اخلاقی و نمونههای پرورش یافته آشنا میگرداند. ذکر الگوها، تأثیر خوبی در ترغیب و تحکیم مایههای تربیتی و اخلاقی دارد. بر همین اساس، کتاب قصههای تربیتی که شامل 120 داستان برگزیده از بهترین قصههای مستند است میتواند قدم خوبی در جهت تربیت الهی و انسانی کسانی باشد که دوست دارند به تربیتی جامع رسیده و روح خود را به فضایل اخلاقی زینت ببخشند. و البته جوانان و نوجوانان میتوانند به بهرههای تربیتی بیشتری از قصههای آن نایل گردند.
......
ادامه مطلب ...دوست داریم زندگیهایمان ، سرشار از صمیمیت و خونگرمی و صفا باشد .حریم انسانها و حرمت همگان ، محفوظ بماند و معاشرتهایمان نشاتگرفته از «فرهنگ قرآنی و تعالیم مکتب باشد .و این ، یعنی «زندگی مکتبی .پایداری و استحکام رابطههای مردمی ، در سایه رعایت نکاتی است کهبرگرفته از «حقوق متقابل افراد جامعه باشد .در اینکه «چگونه باید زیست و چه سان با دیگران باید رابطه داشت ، نکتهایاست که در بحث «آداب معاشرت میگنجد .بر خلاف فرهنگ غربی ، روح و محتوای فرهنگ دینی ما بر پایه «ارتباط ، «صمیمیت ، «تعاون ، «همدردی و «عاطفه استوار است . جلوههای این فرهنگبالنده نیز در دستورالعملهای اخلاقی اسلام دیده میشود .«زندگی مکتبی ، در سایه شناخت این رهنمودها و به کار بستن آنها درصحنههای مختلف زندگی است ، نه با شعار و ادعا . به هر میزان که معیشت ومعاشرت ما با اینگونه هدایتهای دینی در مقوله رفتار ، هماهنگ باشد ، به هماناندازه زندگیهایمان «مکتبی است . مسلمان باید بهگونهای در چارچوب اصول وسنن فرهنگ دینی خودش زندگی کند که با شهامت و افتخار ، بتواند «امضای دین را پای همه رفتارش بگذارد و زندگیش «برچسب اسلام داشته باشد و الگویاسلامی را بر زندگی خویش در خانه و جامعه ، سایهافکن سازد .«آداب برخورد» ، «دید و بازدید» ، «رفت و آمد»های خانوادگی و دوستانه ، نحوه «گفتار» و «رفتار» با اقشار مختلف ، «دوستی و حد و حدود آن ، مراعات حقوق دیگران ، «ادب و سپاس و احترام ، از جلوههای بارز اخلاق معاشرتاست . اینگونه رابطههای اجتماعی ، با عنوانهای مختلف و در شرایط گوناگونانجام میگیرد . گاهی به صورت «صلهرحم است; در ارتباط با اقوام و بستگان . گاهی نام «عیادت به خود میگیرد; در مورد بیماران . گاهی نسبتبه برادران وخواهران دینی ، عنوان «زیارت مییابد ، گاهی با همسایگان است ، گاهی بامستمندان . گاهی هم بر محور اطعام است و گاهی به شکل مسافرتهای دور ونزدیک و بردن هدیه و آوردن «سوغات سفر» . گاهی هم برای شرکت در مجلس عقدو عروسی یا مشارکت در مراسم سوگ و تسلیتگویی است .به هر حال ، همه اینها نوعی «رابطه و «معاشرت است و نشاندهنده منشانسانی و فرهنگ اخلاقی هر فرد . اسلام نیز در این بارهها بسیار سخن گفته و رهنمودداده است که در این کتاب ، گوشهای از معارف و آموزشهای دین در این زمینهها رامرور میکنیم .باشد که «فرهنگ خودی و «هویت دینی را پاس بداریم و با افتخار وسربلندی و رها از سلطه فرهنگی بیگانه و با تکیه بر رهاورد مکتب و وحی ، زندگی وروابط خویش را بر پایه ارزشهای برگرفته از قرآن و اهل بیت (علیهمالسلام) ، سامان بخشیم و برای نسلهای آینده هم «ادب و اخلاق را میراث بگذاریم .آنچه پیش روی شماست مجموعهای است از رهنمودهای اخلاق دینی درمعاشرت با دیگران که نخست ، در سالهای 78 - 1376 در مجله پیام زن با عنوان اخلاق معاشرت انتشار یافت و اینک با اندکی بازنگری تقدیم میگردد .
......
ادامه مطلب ...تربیت
پروردگار بزرگ، اوّلین مربّی انسانها است. او انسان را به وسیله حوادث و رویدادهای طبیعی، تربیت میکند. پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم میفرماید: «اَدَّبَنی رَبّی فَاَحْسَنَ تَأْدیبی 1. هنگامی که ما خود را در محضر خدا میبینیم، به عنایت او تربیت خواهیم شد؛ زیرا «لا مُؤَثِّرَ فی الوجود اِلّا اللَّه»2، همه اثرها از سوی او است. بنابراین، همه کارها، تحوّل افراد، تغییر رفتارها، دگرگونی قلبها و بینشها به دست او است: «یا مُقِلّبَ القُلُوب وَ الأبْصارِ».اگر در سیره ائمه اطهارعلیهم السلام نیک بنگریم، درمییابیم که آنان نیز برای تربیت خویش از خداوند متعال مدد میجستند، در حالی که خود، الگوی تربیت بودند. امام سجّادعلیه السلام در دعای 25 صحیفه سجّادیه میفرماید: «وَ أَعِنّی عَلی تَرْبیَتهِم وَ تَأدیبِهِمْ وَ بِرِّهِمْ»؛ «و مرا در پرورش و تأدیب و نیکی کردن به ایشان فرزندانم یاری فرما».امام سجادعلیه السلام برای تربیت فرزندان خود از خداوند متعال مدد میجوید و حتی محبّت آنان به خود را از خدا میطلبد: «وَ اجْعَلْهُمْ لی مُحِبّینَ»؛ آنان را برای من دوستدار و مهربان قرار ده یعنی محبّت من را در دل فرزندانم قرار ده».بنابراین، ما نیز باید در امر تربیت به ائمّه اطهارعلیهم السلام توسّل و تمسّک جوییم و به این وسیله، هم خود تربیت شویم و هم بتوانیم دیگران را تربیت کنیم.امروزه نگرانیِ مهم مربّیان دلسوز این است که چگونه نوجوانان و جوانان را از جادههای پرپیچ و خم زندگی، که پوشیده از سنگلاخها و ناهنجاریهای اجتماعی است، به سلامت عبور دهند و چگونه ارزشهای معنوی را در ضمیر آنان نهادینه کنند، به گونهای که جوانِ امروز بتواند پس از گذشت زمان و دور شدن از مربیان و والدین خود، به رشد و روند تکاملی در جهت کسب فضایل اخلاقی خویش ادامه دهد و به تنهایی قادر به حلّ مشکلات خود باشد.اگر به محیط پیرامون خود و سیر تغییر و تحوّل آن نیک بنگریم، در مییابیم که با گذشت زمان، تربیت نسل جوان دشوارتر میگردد و گویی تنها با لطف خداوند یکتا میتوان در تربیتِ خود و دیگران موفّق و سربلند شد؛ زیرا تعلیم و تربیت، امری الهی و کاری پیامبرانه است؛ چنانکه پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم میفرماید: «إِنّی بُعِثْتُ معلّماً»4 و نیز در جای دیگر میفرماید: «إِنّی بُعِثْتُ لِاُتَمِّمَّ مَکارِمَ الْاَخْلاق»؛ «من مبعوث شدم تا فضایل اخلاقی را در وجود انسان به کمال برسانم».
......
ادامه مطلب ...بحثی در خصوص تزکیه و تربیت در قرآن.
اکنون که برای چهارمین بار، این کتاب به زیور طبع آراسته می شود، جا دارد که هم درباره خود کتاب توضیح مختصری داده شود و هم درباره تزکیه و تعلیم در قرآن قدری بحث کنیم، هرچند که در کتاب تربیت از دیدگاه اسلام (1) درباره این مساله بحث شده است، ولی در این جا بحث جامع تر و گسترده تری مورد نظر است.
1 درباره خود کتاب.
خواننده گرامی باید توجه داشته باشد که نگارش این کتاب به سال های دهه پنجم از قرن حاضر تعلق دارد و طبعا شرایط و اوضاع و احوال آن زمان، با شرایط و اوضاع و احوال این زمان که در دهه هشتم این قرن به سر می بریم، تفاوت بسیار دارد و نباید خواننده عزیز تصور کند که شواهد و قراین و حوادثی که مطرح شده، تعلق به این زمان دارد. در حقیقت در این کتاب، مطالبی با استناد به آیات و روایات و نظریات علمی مطرح شده که همیشه تر و تازه و شاداب است و کهنگی و فرسودگی ندارد و مطالبی به عنوان شاهد و نمونه از زندگی کسانی آورده ایم که از تربیت و تعلیم و تزکیه قرآنی به دورند و به همین سبب، گرفتاری هایی پیدا کرده و ضربه ها و لطمه های جبران ناپذیری خورده اند. طبعا این گونه مطالب با استناد به جراید و مطبوعات آن زمان، وارد کتاب شده و بیانگر شرایط اجتماعی و سیاسی آن زمان است وخود می تواند برای نسل حاضر، شاهد زنده ای باشد که بدانند به برکت ایثار ملت و فداکاری ها و مبارزات مستمر، جامعه ما در چه شرایطی بوده و اینک در چه شرایطی به سر می برد.بیان سرگذشت ها و عواقبی که دامنگیر گذشتگان شده، می تواند برای آیندگان درس عبرت باشد تا بدانند که بازگشت به شرایط گذشته، نتیجه و ثمره ای جز همان بدبختی ها ندارد.برای انسان، درجا زدن و به گذشته بازگشتن، آن هم گذشته فاسد و تباه، خسارت و ضرر و زیان بزرگی است.ما نباید مصداق این آیه قرآنی باشیم که پس از معرفی پیامبر اکرم ر به عنوان فرستاده خدا این سوال را مطرح می کند:
افان مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم (2) ، آیا اگر پیامبر خدا بمیرد یا کشته شود، شما عقب گرد می کنید؟ معلوم می شود دو گونه انقلاب داریم: انقلابی به پیش و انقلابی به پس. همیشه باید در پی تحول و دیگرگونی باشیم
......
ادامه مطلب ...اهمیت ازدواج و تشکیل خانواده و برقراری روابط سالم میان زن و مرد ، والدین و اولاد ، امروز بر کسی پوشیده نیست . جامعه یک مجموعه است متشکل از افراد که طبق قوانین خاصی با هم زندگی می کنند ، اگر افراد آن جامعه ، دارای استعدادهای خوب و سپس اخلاق و روحیات عالی باشند ، آن جامعه نیز موفق خواهد بود . خانواده پایه اساسی هر فرد در جامعه محسوب می شود ، بطوریکه اگر افراد خانواده بتوانند با روابطی شایسته و مناسب ، روح و جسم یکدیگر را آرامش بخشند و زمینه شکوفا شدن صفات و استعدادهای درونی را آماده کنند ، جامعه ای موفق بوجود خواهد آمد . اگر زن و شوهر ، با تفاهم کامل و دوستی و صمیمیت ، محیطی با صفا در خانه ایجاد کنند ، آنها نه تنها با این کار ، فرزندانی شایسته و با ادب پر استعداد پرورش می دهند ، بلکه خودشان نیز از این محیط سالم نیرو می گیرند و زندگی آنها همواره پر فروغ و با نشاط خواهد بود . مرد و زن ، همواره از دیدن یکدیگر لذت می برند ، و در کارهای مربوط به خود نشاط و آمادگی بیشتر برای حل مشکلات و یا استقامت در مقابل آنها خواهند داشت ، چرا که فضای محبت و امید ، همواره نشاط آفرین و پویا خواهد بود .محیط سالم خانواده ، فضای بسیار مناسبی است برای شکوفا شدن استعدادهای فکری و روحی و جسمی فرزندان ، تا بتوانند ، به سعادت خود و اجتماع کمک کنند .به امید اینکه جوانان و افراد یک خانواده در راه سعادت و خود و اجتماع اسلامی کوشا باشند
......
ادامه مطلب ...
شخصیت هر انسانی در جهت مثبت یا منفی متأثر از عوامل گوناگونی است، وراثت محیط، آموزش و پرورش و… اموری هستند که نقش بسیار مهم و تعیین کنندهای در تکوّن شخصیت انسانها ایفا میکنند و هر کدام سهم قابل توجهی در سعادت یا شقاوت، تکامل یا سقوط علمی، اخلاقی، فکری و رفتاری انسان را برعهده دارند، امّا در میان همه عوامل هیچ عاملی به اندازه دوستان در سرنوشت انسان مؤثر نیستند. دوست، همنشین و رفیق بالاترین تأثیر را در ساختار شخصیت انسان میگذارد، زیرا اثر پذیری افراد از دوستان خویش از هر چیز دیگر زیادتر است، براین اساس اگر دوستان انسان، افراد بیمان، مذهبی، خوشرفتار و دارای صفات نیک و اخلاق حسنه نظیر صداقت، امانت، عفت، سخاوت، ایثار، شجاعت، جوانمردی و… باشند، انسان نیز به حکم اثر پذیری به همین صفات متصف خواهد شد، اگر دوستان انسان، اشخاصی بیعقیده، سست مذهب بد رفتار، آلوده و دارای اخلاقی زشت و اوصافی حیوانی باشند، قهراً به حکم اثرگذاری در دوستان، انسان را در همین وادی قرار داده و به ورطه سقوط میکشانند.
بر همین اساس است که آموزههای دینی به ما توصیه میکنند که قبل از ارزیابی دوستان هر فرد، در مورد وی قضاوت مثبت یا منفی نداشته باشید.اثرگذاری دوستان به اندازهای است که میتواند سرنوشت انسان را به طور کلی عوض نموده، فرد سعادتمند را دچار شقاوت، یا شخص شقی را سعادتمند نماید.مکتب اسلام که فوق العاده خواستار سعادت و کمال انسانهاست، توصیه و تأکید فراوان نموده تا انسانها در انتخاب دوستان خویش حساس باشند، افراد مثبت، شایسته، با عقیده، خوشرفتار، خوشخلق را برای دوستی برگزینند، تا در سایه دوستی با آنان، رفیق راه سعادت داشته، به سعادت دنیا و آخرت دست پیدا کنند.اسلام پیروان خویش را از رفاقت و دوستی با افراد بیدین، آلوده، بیادب، جاهل، دنیا پرست، متکبر، خائن و… به شدت برحذر داشته و خطر همنشینی با آنان را گوشزد نموده است.نوشتهای که پیش رو دارید در همین موضوع تدوین شده که پس از جمع آوری آیات شریفه قرآن کریم و روایات معصومینعلیهم السلام و مطالب مربوطه دیگر، در مجالس مذهبی طرح و بیان گردید، و چون مورد استقبال اقشار مختلف به ویژه نسل جوان قرار گرفت به رشته تحریر در آمد، تا در اختیار علاقهمندان قرار گیرد و افراد بیشتری از آن بهره مند گردند.امید است کسانی که این نوشته را مطالعه میکنند نویسنده را از نظرات اصلاحی خویش، خرسند نمایند.
قم المقدسه، علی اکبر صمدی یزدی اسفند 1386
مقدمه فرازی از سفارشات حضرت امام خمینیرحمه الله به فرزند بزرگوارشان مرحوم حاج احمد آقا: «…از وصیتهای من که در آستانه مرگ که نفسهای آخر را میکشم، به تو که از نعمت جوانی برخورداری آن است که؛ معاشران خود و دوستان خویش را از اشخاصی وارسته و متعهد و متوجه معنویات و آنانکه که به حبّ دنیا و زخارف آن گرایش ندارند و از مال و منال به اندازه کفایت و حد متعارف پا بیرون نمیگذارند و مجالس و محافلشان آلوده به گناه نیست و از اخلاق کریمه برخوردارند انتخاب کن، که تأثیر معاشرت در دو طرف صلاح و فساد اجتناب ناپذیر است.
......
راه خوشبختی
از مدتها قبل در این مورد فکر می کردم چگونه می توانم خدمت خدا پسندانه ای را برای نسل بشر، خصوصا جامعه اسلامی و سازندگان فردای زندگی ، یعنی جوانان عزیز و محترم ، انجام بدهم ، تا اینکه توفیق الهی شامل حال ، این بنده حقیر گردید و ما را بر آن داشت که از طریق کارشناس و حجت پروردگار متعال ، در روی زمین ، وارد بحث شویم و با مبنا قرار دادن وصیت حضرت علی به امام حسن صلوات الله علیهما)) مباحث مفید و مورد نیاز جوانان را، از ابتدای زندگی تا انتهای آن ، با شرح و گنجاندن مطالب علمی ، در ارتباط باحل مشکلات آنان ، مورد توجه قرار دادیم تا اینکه از طریق مطالعه این کتاب بتوانند مشکلات روحی خود را حل کرده و با مانعی روبرو نشوند زیرا عمده ترین گمشده و یا نیاز انسان از دوران نوجوانی این است که بتواند راه خوشبختی را پیدا کند و زندگی خویش را بسوی رشد و کمال و درک ارزشهای لازم هدایت نماید وقتی که در سخنان ارزشمند این آیت و نشانه بزرگ الهی مطالعه می کنیم می بینیم که وجود مقدس امامان معصوم علیهم السلام بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) چنانکه در قرآن و احادیث نبوی (صلی الله علیه و آله ) آمده است رحمت واسعه خدایند و در هر عصر و زمان تنها عامل موفقیت و خوشبختی نسل بشر هستند و اگر کسی بخواهد در زمینه رشد و ترقی و سعادت انسانها قدمی بردارد باید بر طبق برنامه های کارشناسان الهی وارد صحنه تربیت و هدایت و پرورش استعدادهای آنان بشود چون امامت مانند آئینه ای است که رحمت و برکات بی پایان خدای سبحان را، به جهان هستی خصوصا نسل بشر تحویل می دهد و مانند طبیب دردشناس و متخصص آگاه ، با دلسوزیهای کامل ، در کنار آنان می باشند تا اینکه آنها را از بیهاریهای خطرناک روحی ، که ریشه تمام بدبختی های انسان را تشکیل می دهد نجات داده و بسوی خوشبختی و رشد و کمال هدایت نماید در عنوان وصیت فرزند عزیز خویش را مطرح فرموده است و این به معنای انحصار نیست بلکه ایشان پدر تمام مسلمانان است و همه فرزندان او هستیم و هر سخنی که بفرزندش می فرماید در حقیقت تمام انسانها و جوانان را مد نظر دارد و در مواردی سخنانش بطور یقین به غیر از امام مجتبی (علیه السلام ) مربوط می شود بخاطر اینکه او حجت خدا و دارای مقام عصمت است و چنین شیوه در اغلب برنامه های پیشوایان معصوم علیهم السلام بکار گرفته می شود چون می خواهند با مخاطب قرار دادن فرزندان خود، دیگران را تربیت نموده و به وظائف اسلامی و انسانی خودشان آگاه سازند . و در اینکه حضرت علی صلوات الله علیه پدر تمام مسلمانان است شکی وجود ندارد و پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله ) به آن اشاره می کند . عن علی (علیه السلام ) قال : سَمِعتُ رسول الله (صلی الله علیه و آله ) یقول : اَنَا و عَلیُّ اَبَوا هذِهِ الاُمَّةِ وَلَحقِّنا عَلیهم اَعظَمُ مِن حَقِّ اَبَویَ وِلادتُهُم فَاِنا نَنَقُذهُم اِن اَطاعُونا مِنَ النارَ اِلی دارِ القَرارِ وَنَلحَقُمُ مِنَ العُبُودیَّةِ بِخیارِ الاَحرارِ … (1) پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله ) فرمود: من و علی بن ابیطالب پدران امت اسلامی هستیم و حق ما بر عهده آنان از حقوق پدر و مادرانشان بزرگتر است بخاطر اینکه اگر مسلمانان از ما اطاعت نمایند و ما را الگو و معیار خویش قرار بدهند از آتش سوزان بدبختی و ضلالت بسوی خوشبختی و سعادت نجاتشان می دهیم و آنان را ببالاترین مراحل رشد و کمال نائل می کنیم
......
جامعه و روابط انسانی
انسان ، موجودی کمالجو و تعالی پذیر است ؛ کمال آدمی ، بر اثر حسن انجام وظایفی به دست مـی آیـد کـه بـه عـلّت روابـط گـونـاگـون او بـا خـود ، خـداوند و همنوعان ایجاد شده است ، این روابط ، به ترتیب عبارتند از :
الف ـ رابـطـه انـسـان با خود ؛ به این معنا که خود را بشناسد ، ارزشها و استعدادهای بالقوّه و خدادادی خود را تشخیص دهد ، هدف از خلقت و فلسفه وجودی خود را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد تا در نتیجه به قدر و قیمت واقعی گوهر وجود خویش واقف گردد .
ب ـ رابطه با خدا ؛ کمال نهایی انسان ، تقرب به پروردگار است . این مهم تنها از راه شناخت او و راههای تقرّب به درگاه او میسّر خواهد بود .
ج ـ رابـطـه بـا دیـگـران ؛ انـسـان مـوجـودی اجـتـمـاعـی اسـت و بـسـیـاری ، ایـن ویژگی را جزء خـصـوصیات ذاتی و طبیعی او دانسته و او را موجودی مدنیّ بالطبع به شمار آورده اند . برخی از نـظـریـه پـردازان عـلوم اجـتـمـاعـی نـیـز ، ایـن خـصـیـصـه را ، معلول نیازهای متنوّع آدمی دانسته اند ؛ زیرا نیازهای او ـ با توجّه به استعدادهای مختلف نهفته در وجـودش ـ بـا مـعـاشـرت ، تـبـادل افکار و ایجاد روابط نیکو با همنوعان ، در یک اجتماع سازمان یـافـتـه انـسـانـی تـاءمـیـن مـی شـود . بـر اثـر هـمـیـن مـعـاشـرتـهـا و تبادل افکار ، روابط انسانی شکل می گیرد و فرهنگ انسانی هویّت خود را آشکار می سازد .در دیـدگـاه اسـلامـی ، جـامـعـه و روابط انسانی آن ، رنگ الهی و عبادی به خود می گیرد و همه جـنـبـه هـای گـونـاگـون رفـتـار آدمـی در جـهـت نـیـل بـه هـدف غـایـی کـه کمال مطلوب اوست ، معنا و مفهوم می یابد .بـر این مبنا ، جامعه و روابط متنوّع آن ، صحنه آزمون الهی است و انسان در این صحنه می تواند بـا ایجاد روابط صحیح و انسانی با همنوعان خود ، صفات نیکویی را که مورد توجّه و رضایت حـق تـعـالی اسـت ، در خـود پـرورش داده و صـفـحـه دل خـویـش را از رذایل اخلاقی و خصلتهای ناپسندی که باعث سخط ذات اقدس اوست ، پالایش دهد
......
حتما تا حالا برات پیش اومده که چیزی رو از ته دلت و با تمام وجودت بخوای. آرزویی که ذره ذره وجودت نیاز به داشتنشو فریاد می زنه. همون آرزویی که دلت به خاطرش می تپه. به امید رسیدن بهش نفس می کشی، تو رویاهات همیشه دنبالشی. همون که دلیل زنده موندنته.همون رویایی که بزرگترین امیدته. قشنگترین رویا ی تو رویای سوگلی تو بالاترین امیدت واسه زنده موندن بالاترین دلیلت واسه تلاش کردن. همون چیزی که اگه بدونی یک ساعت از عمرت مونده، تموم آرزوت اونه که بهش برسی. خواستنی از جنس آتش اشتیاق، سوزان و ملتهب، مثه نیاز یه ماهی به آب برای حیات. عین نیاز زندگی به امید برای نبریدن و تلاش.حسی که تو رو به ادامه دعوت می کنه، تشویقت می کنه و بهت انرژی می ده. چیزی که برای خواستنش تردید نداری، اون طور می خواهی که نرسیدن بهش برات زجره، رنجه، عذابه، و رسیدن بهش واست بالاترین شوق و لذتی که می تونی تصور کنی. هر چیز نهایی داره، بهای خواسته تو چقدره؟ چه بهایی داره. بهای خواسته تو چقدره؟ چه بهایی واسه دریافت خواسته ات بپردازی؟ از چه چیز ارزشمند و عزیزی واسه رسیدن بهش می گذری و مایه می ذاری؟
واسه رسیدن به همو ن رویای شیرینی که نمی تونی فراموشش کنی، نمی تونی جاشو با هیچی پر کنی. اون چیز مقدس و عزیزی که قلب و روح و جسم و تموم وجودت خواهش رسیدن به اون خواسته است. چند بار ناخواسته تو محاصره ابرهای تیره تردید و نا امیدی صدای تو گوشت زمزمه کرده، افسوس، حیف که نمی شه، کاش ممکن بود، اما ممکن نیست. همون صدایی که گاهی جرات تلاش و تجربه ثمره تلاشتو ازت می گیره.
......
چگونه در مهمانی فردی اجتماعی باشیم؟
بسیاری از مردم محتاطتر از بقیه هستند. آنها نمیخواهند با قطع کردن حرف دیگران بی ادب جلوه کنند. ممکن است اغلب نگران این باشند که در انتخاب دوست اشتباه کنند. بنابراین در اینکه با همه اجتماعی برخورد کنند، مشکل دارند. این چگونه سعی دارد نکاتی در باب اجتماعی بودن فرد در مهمانی ارائه دهد تا شاید کمکی به افراد خجالتی کرده باشد.
1- به مردم نزدیک شوید. دست به سینه نباشید، چون با این کار به کسی که برای گفتگو به سمت شما میآید این پیام را میفرستید که نمیخواهید با او ارتباط برقرار کنید. با رویی گشاده به مردم نگاه کنید و با یک لبخند از آنها دعوت کنید.
2- به طرف افراد جدیدی که از راه میرسند بروید و با آنها صحبت کنید. از کسی بخواهید که شما را به آنها معرفی کند یا خودتان این کار را انجام دهید!
3 -لذت ببرید و آن را نشان دهید. لبخند بزنید و اگر دیدید شخصی وارد شد که مشخص است کسی را نمیشناسد، به طرفش بروید و او را به گروهی که در آن در حال صحبت بودید، ببرید.
......
ادامه مطلب ...
چگونه ارادهٔ خود را تقویت کنیم؟
مردم همواره افراد توانمندی راکه در زندگی به موفقیتهای بزرگی نائل گشته اند و نیروی اراده خــود را به نمایش گذاردهاند مورد ستایش و احترام قرار میدهند. واقـعـیت آن است که این نیروهـای باطـنـی مـخـتـص افـراد بخصوصی نبوده وهرفردی قادر میباشد توسط آموزشهای عملی بـه درجات رفیعی از نیروی اراده دست یـابـد. در این چگونه نکاتی در مورد تقویت اراده به شما یادآوری میکنیم.
:1 تقویت اراده تدریجی است
برای به دست آوردن ارادهای قوی و محکم، باید به تدریجی بودن آن و نیاز آن به تمرین، توجه داشت. گمان نکنید میتوانید به طور دفعی و بدون تلاشی درخور، به آن دست یابید.
:2 اعتماد به نفس
خودباوری و اعتماد به نفس عامل مهم تقویت اراده است. به خاطر داشته باشید که اعتماد به نفس، اولین شرط پیروزی است پس به خود اعتماد داشته باشید.
:3 تأدیب نفس کنید
یعنی از یک لذت و خوشی زود گذر و آنی به نفع یک هدف والاتر و بهتر صرف نظر کنید. تأدیب نفس توانایی تداوم عمل، افکار و رفتاری میباشد که به موفقیـت و پـیـشرفت مـنـتهی میگردند؛ نوعی کنترل نفس میباشد که سبب نظم بخشیدن به جنبه های روحـی-روانـی، احـساسی، فیزیکی و معنوی شخص میگردد.
...... ادامه مطلب ...